هر دوره از جشنواره زاینده رود با یاد کسی یا چیزی پیوند خورده است

۲۳ خرداد ۱۴۰۰ | ۰۸:۴۵ کد : ۳۱۸۹۸ عمومی فرهنگی اخبار واحد اخبار ویژه
هر دوره از جشنواره زاینده رود با یاد کسی یا چیزی پیوند خورده است

دبیر چهارمین جشنواره سراسری دانشجویی داستان کوتاه زاینده‌رود گفت: معتقدیم هر داستان، کتاب، هر اثر هنری تقابل با مرگ و میرایی است و آفرینش و آفریدن، ستایش زندگی و زیبایی است.

به گزارش روابط عمومی جهاد دانشگاهی اصفهان، سیاوش گلشیری، دبیر چهارمین جشنواره سراسری دانشجویی داستان کوتاه زاینده‌رود، در آیین اختتامیۀ این جشنواره که شامگاه گذشته (شنبه_۲۲ خردادماه) در کتاب‌فروشی جهاد دانشگاهی واحد اصفهان برگزار و به مدد فضای مجازی، به‌صورت زنده برای مخاطبان آن در سراسر ایران پخش شد،  این متن را برای حاضران خواند: «و بالاخره اختتامیۀ چهارمین دوره جشنواره دانشجویی داستان کوتاه زاینده‌­رود، بیست و دوم خردادماه یک‌­هزار و چهارصد شمسی. شش سال پس از اولین دوره برگزاری و آن­‌هم در ماه خرداد، خرداد یک‌­هزار و سیصد و نود و چهار.

 در این مدت به‌صورت دوسالانه، چهار دورۀ جشنواره برگزار گردید که در هر دوره با یاد و نام کسی یا چیزی پیوند خورده است.

شرکت­‌کنندگان و برگزیدگان اولین دوره،­ کورش اسدی را خوب به یاد دارند. او به همراه چند تن از دوستان نویسنده، چند روزی مهمان جشنواره بود. برگزیدگان آن دوره حالا صاحب کتاب‌­اند؛ از آن­هایی که باخبرم _می‌­دانم در کنار کار و بارشان_ به جد در حیطۀ داستان و نقد مشغول‌­اند و خوشا به گشودن دری که در آن سهیم بودیم.

شور انتخاب برگزیدگان دومین دوره، هم­زمان بود با نشاط خردادماه نود و شش؛ و ما سر خوش و امیدوار از تَکراری دیگر، دوره­‌ای را رقم زدیم که از اشکالات قبلی خالی بود؛ با بزرگداشت محمد کلباسی _ که عمرش دراز باد_ محفل­مان رونقی دیگر یافت و با معرفی چهره­‌هایی مستعد، دریچه‌ای دیگر گشوده شد. استقبال جامعۀ ادبی، عزم­مان را به پافشاری بر جنبۀ دانشجوییِ جشنواره جزم کرد؛ تکیه بر امر مطالبه‌­گری و کنش­گری که تنها دغدغه ­اش ادبیات است. اما وااسفا که در تیرماه همان سال، خبر رفتن خودخواستۀ «کورش» پشت همه­‌مان را لرزاند. چیزی از ما کنده شد و شد زخمی ناسور بر تن­مان...

سومین دوره همراه بود با برگزاری کارگاه‌­هایی تحت عنوان «سه‌شنبه‌های داستان». تلاشی برای روشن نگاه‌­داشتن چراغی که به هر شکلی نخواستیم، خاموش بماند. کارگاه­‌هایی آن­‌هم این­جا و آن­جا. گاه در دانشگاه اصفهان و علوم­‌پزشکی و بعد هم به ناچار در جایی دیگر. حالا خیال­مان راحت­‌تر شده بود. جشنواره داستان کوتاه زاینده­‌رود، جای خودش را در میان جوایز ادبی پیدا کرده بود، چه به لحاظ نحوه­‌ی برگزاری و اجرا _که از زرق و برق معمول این­گونه رویدادها خالی بود_ و چه به سبب سبک و سیاق انتخاب­‌ها و مهم­تر جنبۀ دانشجویی بودن­ش. زنده­‌یاد داریوش اسماعیلی در اختتامیۀ همین دوره بود که از زنده­‌رود گفت، جریان زندگی و زایش، و افسوس که او هم رفت. و در نبودش، ما مانده­‌ایم و جای خالی­‌ای پرناشدنی. و بعد هم طاعونِ کرونا. ازدحام مرگ؛ ما _مبتلایان دلهره_ با آمار مرگ عزیزان­مان روز را آغاز و شب را با اضطرابِ فردا به پایان ­بردیم. هر دم بر تلخی­‌هامان افزوده شد، اما دوباره و امیدوارانه چهارمین دوره را به سرانجام رساندیم. چرا که معتقدیم هر داستان، کتاب، هر اثر هنری تقابل با مرگ و میرایی است و آفرینش و آفریدن، ستایش زندگی و زیبایی است.

و سخن آخر دربارۀ انتخاب داستان­‌ها، آن که در برخی از بخش­‌ها به علت نزدیک بودن امتیازها به یکدیگر، بر آن شدیم به جای یک نفر، دو نفر را به عنوان برگزیده اعلام نماییم. هر چند که بحث آسیب­ شناسی داستان­‌ها هم نکته ­ای است که نباید از آن مغفول بود و در وقت و مکانی دیگر به آن خواهیم پرداخت. به امید روزهای بهتر»

کلیدواژه‌ها: سیاوش گلشیری داستان کوتاه جشنواره زاینده رود کوروش اسدی داریوش اسماعیلی محمد کلباسی سه‌شنبه‌های داستان طاعون کرونا جهاد دانشگاهی جهاد دانشگاهی واحد اصفهان


نظر شما :