اندر مزایای مهربان بودن
به گزارش روابط عمومی جهاددانشگاهی واحد اصفهان و به نقل از خبرگزاری ایسنا، علیرضا رفیعی، روانشناسی که دربارۀ موضوع «شفقت» پژوهشهایی را انجام داده، در این نشست، سخنانش را بابیان قصۀ شروع شفقت آغاز کرد: مغز قدیم انسان نه با شفقت آشنایی داشته و نه انس، چراکه این مغز، خودخواهانه به فکر حفظ بقا بوده و تنها به چهار مسئلۀ اصلی توجه داشته: «غذا خوردن، جنگیدن، فرار کردن و تولید و تکثیر» اما بهمرور که انسان از غار تنهایی خودش بیرون آمده، در دشت ساکن شده، به کشاورزی روی آورده و کمی آرامش پیداکرده، در مغز او سیستم لیمبیک فعالشده و به مفاهیم نوعدوستی و مهربانی و شفقت علاقه نشان داده است. بهموازات این اتفاق که در زندگی بیولوژیک بشر رخداده، او با مشاهدۀ طبیعت و تغییر فصلها، به اسطورههایی اندیشیده که بتواند این پدیدهها را توجیه و تحلیل کند و همین اسطورهها، باعث توسعه در فکر او شده و آداب و رسوم را شکل داده است.
او ادامه داد: نویسندۀ کتاب «از دل تو تا دل من» به سبب تسلطی که بر حوزۀ تاریخ ادیان داشته، به این سنن، در چهار حوزۀ اقلیم جغرافیایی پرداخته که شامل هند، چین، خاورمیانه و یونان میشود و مراحل رشد معنوی بشر را نیز در این چهار اقلیم نشان میدهد. بر این اساس، مفهوم شفقت در هند با بودا و در چین با کنفوسیوس برجسته میشود و به عقیدۀ آرمسترانگ، جوهرۀ شفقت در همین جملۀ کنفوسیوس نهفته است که: «آنچه برای خود دوست داری برای دیگری نیز دوست بدار و آنچه برای خود نمیپسندی، برای دیگری نیز مپسند.»
این روانشناس، تصریح کرد: آرمسترانگ، با اشاره به سیر تاریخی شفقت در ادیان، به اسلام بهعنوان آخرین دین توحیدی، از منظر تازهای نگاه میکند و میگوید: عربها از این مسئله که چرا هیچ متن مقدسی به زبان آنها نازل نشده در رنج بودند، سپس آیات وحی، در هیئت قرآن جمعآوری شد و پیام بنیادین این کتاب نیز آن بود که گردآوری مال شخصی، بد و تقسیم منصفانۀ ثروت، برای ایجاد جامعهای عادل و شایسته نیکوست. درواقع پیامبر (ص)، به این شیوه با جامعهای که با سرمایهداری خشن خود خو گرفته بود، به مخالفت برخاست و از شفقت سخن گفت.
رفیعی، یادآور شد که نویسندۀ کتاب «از دل تو تا دل من» تلاش خود را برای پرداختن به این مفهوم متعالی، منحصر به نوشتن این کتاب نکرده و پسازاینکه یکی از جوایز مهم را از آن خود کرده گفته آرزویش نوشتن منشوری با همفکری نمایندگانی از همۀ ادیان، با موضوع شفقت، برای ارائه به عموم مردم است و خوشبختانه، آرزوی او عملیاتی هم شده است.
تأثیر بزرگ هنر نمایش و فیلم بر گسترش همدلی
او با اشاره به اهمیت «شفقت درمانی» در مباحث علم روانشناسی، نقد خود را به کتاب «از دل تو تا دل من» اینگونه اظهار کرد: مشخص نیست آرمسترانگ 12 گامی که برای زندگی مهربانانه ارائه میکند، بر اساس چه دادههایی استخراج کرده است و احسان کاظمی، دیگر روانشناس حاضر در این نشست نیز، با اشاره به همین ضعف تحقیقی کتاب، تأکید کرد که شاید بهتر باشد در سلسله نشستهای نقد و بررسی کتاب، بیشتر به کتابهای پژوهشی نویسندگان وطنی بپردازیم.
رفیعی، در ادامه، بخشی از کتاب را که به تأثیر بزرگ هنر نمایش و فیلم بر گسترش همدلی اشاره داشت، برای حاضران قرائت کرد و گفت: ما باید به هنر اجازه بدهیم ما را آشفته سازد، ما را به خلسهای مشفقانه فرو ببرد تا باعث شود پیشداوریهای ریشهدار خود را دربارۀ دیگران کنار بزنیم و به شخصیت آنها نزدیکتر شویم.
این روانشناس، با طرح این پرسش که «در وضعیتی که هر کس منفعتطلبانه به امور زندگی خود نگاه میکند، شفقت به چهکاری میآید؟» از حاضران خواست به بیان تجربیات شخصی خود دربارۀ شفقت ورزی و اثرات آن بپردازند و این، آغاز شکلگیری گفتوگوهایی شد که در آن، برخی از حاضران، از اثرگذاری شفقت، در تبدیل کردن دشمن به دوست گفتند، برخی، تعریف کردند که بعد از خواندن کتاب «از دل تو تا دل من»، با چشم همدلی به وابستگان نزدیک زندگیشان نگاه کرده و رنج آنان را درک کردهاند، برخی هم از این گفتند که گاهی هیچ شکلی نمیشود بعضیها را دوست داشت و به آنها مهر ورزید.
رفیعی، بحث شفقت را پس از شنیدن این سخنان، اینگونه تکمیل کرد که مغز ما، همواره بین شکل قدیم و جدید خود در رفتوآمد است. اگر بهصورت خودآگاهانه به همدلی توجه داشته باشیم و در برخورد با اطرافیانمان، حوصله به خرج دهیم، درمییابیم که سایر انسانها هم (مثل خود ما) مدام در حال تغییر و ویرایشاند، بنابراین میتوان به بهبود عملکرد آنها، امیدوار بود و خلاصه اینکه میشود با انسان ساخت و از او انسانساخت.
او بابیان خاطرهای از همدلی مردم مالزی، در روزی که وضعیت جسمی ناخوشایندی داشته و در خیابان، اغلب افراد با دیدن این وضعیت، مشفقانه جویای حالش شده بودند، اوضاع شاخص همدلی را در جامعۀ ما اسفبار دانست و گفت: متأسفانه ما اغلب بیاعتنا از کنار رنج دیگران عبور میکنیم.
مهربانی واژۀ مأنوستری نسبت به شفقت است
یکی از حاضران نیز افزود: ما نهتنها بیاعتنا عبور میکنیم، بلکه همدلی دیگران را نیز با عباراتی نظیر «میخواست بگه من خوبم» و «آره تو خوبی» به یک نمایش سطحی تقلیل میدهیم و به این شیوه، از گسترش مهر و شفقت در بین آحاد جامعه میکاهیم.
محمدرضا رهبری، معاون فرهنگی جهاد دانشگاهی اصفهان، بابیان اینکه نیاز امروز جامعۀ ما، کتابهایی ازایندست است و باید مفاهیم آن به مهارت تبدیل شود، نگاه نوی آرمسترانگ به مسئلۀ معراج پیامبر و هجرت او را ستود و در ادامه ابراز امیدواری کرد که موضوع شفقت و مهربانی، محور نشستهای دیگری از سلسله نشستهای فصل سخن نیز قرار گیرد.
حامد یونسی، یکی از فعالان حوزۀ موسیقی و هنرهای تجسمی در این نشست، بر این امر تأکید کرد که واژۀ مهربانی، برای ذهن و زبان انسان ایرانی نسبت به شفقت، واژۀ مأنوستری است و این نظر او موجب شد، حاضران، دربارۀ تفاوت مهربانی و شفقت و فقدان معادل مناسب شفقت در زبان فارسی نیز گفتوگو کنند. کاملترین پاسخ به این سؤال از آنِ احسان کاظمی بود که گفت: شفقت، بسیار گستردهتر از مهربانی است و مفهوم هم حسی، همدلی و همیاری را نیز در خود دارد.
او به این مسئله که ما نباید با توسل به تحلیلهای سطحی و صرف دیدن چند رفتار آزاردهنده، فقدان شفقت را به کل جامعۀ ایرانی نسبت دهیم، تصریح کرد: انسانهای خوب و مشفق هنوز هم تعدادشان از آنها که اینچنین نیستند بیشتر است، اما چون ظهور و بروز کمتری دارند، ما بهاشتباه گمان میکنیم که شفقت در جامعۀ ما به پایان رسیده است و نمونۀ این مسئله را در والدین میتوان یافت که درست مثل یک دوربین مداربسته رفتار فرزندانشان را کنترل میکنند و به ریزه نقاط تیرۀ آن توجه بیشتری دارند؛ حالآنکه هر فرد لااقل نسبت به نزدیکان خود این حس شفقت را دارد.
کاظمی که در حال ترجمۀ کتابی با عنوان «رهبری مشفقانه» است، ادامه داد: شفقت باعث میشود که زمانی انسان، شرهای ضروری را هم بپذیرد تا یک خیر بزرگتر را حفظ کرده باشد و ما نباید این امر را نادیده بگیریم.
سعیده سیاحیان، فعال حوزۀ ترویج کتاب و عضو اتاق فکر کتاب جهاد دانشگاهی اصفهان نیز در بخشی از این نشست، توجه اذهان را به سؤالات مهمی جلب کرد: اینکه شفقت ورزی امری یکطرفه است یا دوطرفه؟ و آیا یکی از دلایلی که ما حس میکنیم شفقت در جامعه وجود ندارد این نیست که همواره آن را رابطهای دوطرفه فرض کرده و مدام منتظر گرفتن بازخورد بودهایم؟
ضرورت افزایش تابآوری در برابر آسیبها
توجه دادن به این مسئله که درگیر شدن با رفع نیازهای اولیه، نباید ما را به سمت اتکا به مغز قدیممان سوق بدهد، اهمیت تلاش برای دیدن رنج انسانها پشت صورتهای بهظاهر آرام یا خشنشان، در حد وسع، مشفق بودن ولو بهقدر یک دعای خیر، در حق کسی که به ما بدی کرده و شفقت را در حق آدمهای نزدیک دور و بر به کار بستن، دیگر مباحثی بود که در این نشست مهربانی محور، مطرح شد.
علیرضا رفیعی، در ادامه به گام آخر کتاب «از دل تو تا دل من» که شامل دوست داشتن دشمن خود میشد، پرداخت و احسان کاظمی در این رابطه گفت: سیاستمدار کسی است که از دشمن خود، مخالف میسازد و از مخالف خود، دوست. باید به این نکته توجه داشته باشیم که فرد آسیبزننده حتماً خودش آسیبی دیده است و این جملۀ امام علی (ع) را پیش چشم داشته باشیم که اگر کسی به تو بدی کرد نیکی کن و اگر او بر بدی اصرار ورزید تو نیز بر نیکی ورزیدن اصرار ورز، اما متأسفانه آنچه پیش چشم ما است و آن را به فرزندانمان یاد میدهیم، عبارتی ازایندست است: «اگه یکی تو را زد، دو بار بزنش»، «گلیم خودت را از آب بکش»، «دیگی که برای من نجوشه، سر سگ توش بجوشه» و...
او تأکید کرد که ما باید تابآوری خود را در برابر آسیبهایی که از جانب دیگران به ما میرسد بیشتر کنیم و در پی انجام واکنشهای سریع، برای برگرداندن بدی دیگران به خودشان نباشیم.
رفیعی در بخش پایانی نشست، این حقیقت امیدبخش را یادآور شد که تجربه نشان داده، برای زندگی راحتتر، بهتر است کسانی را که به ما بدی کردهاند، در زمانهای مکرر، با مهربانی و خِرد، به دوست تبدیل کنیم و تصریح کرد: شاید هم این روش برای همه جواب ندهد، اما ما نباید از امکان تغییر انسانها ناامید شویم.
ساعت، حوالی هفت بود که منصوره تاج، یکی از اعضای اتاق فکر کتاب جهاد دانشگاهی اصفهان، با اعلام پایان زمان این نشست، از حاضران دعوت کرد تا در نشست نقد و بررسی کتاب «مترو» که سهشنبه، 24 خردادماه، ساعت 17:30 در شهر کتاب اردیبهشت اصفهان برگزار میشود نیز حضور به هم رسانند.
نظر شما :