به همت خبرگزاری ایکنا شعبه اصفهان؛
نشست «قرآن بهمثابه متنی ادبی» برگزار شد
به گزارش روابط عمومی جهاددانشگاهی واحد اصفهان، در ابتدای این جلسه محمدرضا رهبری، معاون فرهنگی جهاد دانشگاهی واحد اصفهان گفت: در محافل ادبی و جمع روشنفکران اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ عبارت «در آغاز کلمه بود و کلمه خدا بود و نزد خدا بود» از انجیل یوحنا بهکرات ذکر میشد. مشتاقان عرصه ادبیات به امید دستیابی به ترجمه ادیبانه و اواخر قاجاری انجیل که کمیاب نیز بود، تمام محافل و کتابفروشیها را زیر پا میگذاشتند. مرحوم گلشیری نیز ابتدای دهه ۷۰ در مجلات تکاپو و بوطیقا، به بحث چگونگی روایت داستانی در قرآن میپرداخت. این دو پیشزمینه همواره این دغدغه را ایجاد میکرد تا این سؤال مطرح شود که میتوان به قرآن با عینک ادبی آنگونه که در غرب باب بوده بپردازیم؟
وی به تأثیر متون مقدس در فرهنگ و ادبیات ملتها، اشاره و اظهار کرد: در بین فعالان حوزه ادبیات داستانی سرفصل درسی تحت عنوان تأثیر قرآن و حدیث بر ادبیات فارسی وجود دارد، همچنین در ادبیات خلاقه و بهطور ویژه در داستان، نویسندگان اروپایی تحت تأثیر کتب مقدس بودهاند. همین مطلب ما را برمیانگیخت که در جستوجوی رابطه قرآن با ادبیات خلاقه خود باشیم. برخی حوادث نیز مثل بحثهایی در خصوص ترجمه قرآن بین بهاءالدین خرمشاهی و گلشیری رخ داد که باوجود پایان نهچندان خوبِ آن گفتوگوها و سخنان کنایهآمیزی که رد و بدل شد، اما در اشارات مرحوم گلشیری دغدغه نگاه به قرآن از منظر ادبی کاملاً هویدا بود. در همان زمان خلأ وجود یک نگاه مدون به قرآن بهعنوان یک متن ادبی احساس میشد.
امیر احمدنژاد، عضو هیئتعلمی قرآن و علوم گروه حدیث دانشگاه اصفهان نیز در این نشست با اشاره به جنبههای موزون و آهنگین آیات قرآنی، گفت: در باب وجه ادبی قرآن کمتر بهطور جدی بحث شده و ایدهپردازی و پژوهش در این زمینه هنوز بکر است. از نظر تاریخی قرآن همواره از بدو پیدایش حالت آهنگینی دارد، برای مثال نظم و موزون بودن را میتوان در سوره شمس و در آیاتی چون «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ؛ وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا ﴿۱﴾ وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا ﴿۲﴾ وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا ﴿۳﴾»، دید. اما گاهی اوقات خودِ قرآن به شکل خلاقانهای این نظم را میشکند و ریتم را تغییر میدهد، ترکیبهایی را بهعنوان آیات جدا خلق میکند، کلمات قافیه ایجاد میکند و برای مثال در سوره مزمل اینطور توقف ایجاد میکند و میگوید «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ یَا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ ﴿۱﴾ قُمِ اللَّیْلَ إِلَّا قَلِیلًا ﴿۲﴾ نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِیلًا ﴿۳﴾ أَوْ زِدْ عَلَیْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلًا ﴿۴﴾». در جایی دیگر با مصوتهای کشیده فضا را بهکلی تغییر داده و ادامه میدهد که «فَإِذَا نُقِرَ فِی النَّاقُورِ». این موارد در قرآن بسیار است و ثابت میکند که قرآن از ادبیات برای بیان نکات استفاده میکند.
وی قرآن را حاوی انواع آرایههای ادبی دانست و افزود: استعاره و کنایه و دیگر صنایع ادبی دومین شاهد مثالی است که وجه ادیبانه قرآن را برای ما روشن میکند.
این مدرس دانشگاه با تأکید بر زبان روایی و داستانی قرآن مجید، گفت: سومین موردی که جای پرداخت بسیاری دارد و علما آنگونه که شایسته است به آن توجه نکردهاند، حوزه روایت داستانی در قرآن است. حتی در آیاتی که خداوند در خصوص احکام فقهی و جنگ و حتی شرایط بحرانی سخن به میان میآورد، بازهم زبان شعرگونه را از دست نمیدهد و روی ریتم موزون حرکت میکند.
احمدنژاد در خصوص شعر بودن قرآن، خاطرنشان کرد: از بدو پیدایش، قرآن روندی ادبی داشته و برخی آن را شعر دانستهاند. اینکه قرآن خود گفته که من شعر نیستم یا شاعری من را نسروده است، گاهی باعث میشود بعد ادبی قرآن نادیده گرفته شود، درحالیکه شاعر در فضای مکه به معنای کسی که هنرمند است مطرح نیست، بلکه شاعر در بستر تاریخی عربستان به معنای کسی است که از عنصر الهام برخوردار است و به همین علت قرآن تأکید دارد که این بیان حاصل الهام نیست. البته شعر در اسلام مذموم نیست و اطراف پیامبر(ص) بسیاری از شعرا بودند و حتی اشعاری از حضرت علی(ع) نقلشده است. دیوان اشعاری منتسب به امام علی(ع) وجود دارد و حتی ایشان خود اشعاری از دیگران را نقل کردهاند.
این پژوهشگر قرآنی پرداختن به جنبههای ادبی قرآن را نوعی هنجارشکنی در سنت تفسیر دانست و بیان کرد: مسلمانان هر وقت از ادبیات برای فهم قرآن بهره جستند در واقع نوعی تابوشکنی کردند، زیرا فهم غالب بر عدم روایت ادبی قرآن حکم داده است.
عضو هیئتعلمی قرآن و علوم گروه حدیث دانشگاه اصفهان با طرح این پرسش که بین نگاه سنتی که اعجاز قرآن را مطرح میکند و نگرش جدید که قرآن را بهمثابه متن ادبی بررسی میکند، چه تفاوتی وجود دارد؟ توضیح داد: اینطور برداشت میشود که در هر دورهای که سدی شکسته شده، مفسران بعدی خودسانسوری و پرهیز را به کار بردند. برای مثال زمخشری که یکی از مفسران معتزله است، در حوزه بلاغت کمتر توسط مفسران بعدی تبعیت شده و باوجودی که سیدقطب در کشف روابط ادبی ذوق هنری را بهکاربرده است، دیگران پس از ایشان به بررسی صنایع ادبی و ادات آن اکتفا کردند و ما آن ذوق ادبی را کمتر مشاهده میکنیم. حتی در تفسیر المیزان که بعد از المنار نوشته شده شاهد ذوق کمتری هستیم.
احمدنژاد با تأکید بر زبان استعاری قرآن و نقش کلیدی مخاطبان وحی در فهم کلام خداوند، تصریح کرد: آیات متنوع قرآن وجود زبان استعاره و مجاز را تأیید میکند. استعارهها دست خیالپردازی مخاطب را باز میگذارد و به نظر میرسد که قرآن عامدانه دست مخاطب را باز میگذارد. نگاهی که قرآن به تکتک مخاطبانش دارد، بیانگر این است که فهم مخاطب را نیز به چالش میکشد. خواسته قرآن استقلال رأی مخاطب است، البته این ویژگی قرآن نیز در طول تاریخ محدود شده است.
وی با بیان اینکه امروزه مخاطب قرآن محدود و مقید به روخوانی و نهایتاً مطالعه ترجمه و تفسیر علماست، گفت: برخی مواقع ترجمه نیز به بهانه ترس از بدفهمی مخاطب حذف میشود. برای مثال در ترجمه «یدالله فوق ایدیهم» میگوید خداوند از هر چیزی بالاتر است و استعاره ید یا همان دست را به کار نمیبرد.
نظر شما :